سفارش تبلیغ
صبا ویژن

">سیاوش فلاح - تعزیه،هنر ناب ایرانی

در تجربه ها دانشی تازه است . [امام علی علیه السلام]

تعزیه،هنر ناب ایرانی
سیاوش فلاح
تعزیه این همان چیزی است که من سالها در تئاتر به دنبال آن بودم.(پیتر بروک - نویسنده وکارگردان) سیاوش فلاح - کارشناسی هنراسلامی تبریز 09365835181 سیامک فلاح-کارشناس گرافیک 09305601860
اگر خواهان برگزاری تعزیه و نمایشهای ایینی سنتی هستید با ما تماس بگیرید گــــــروه نمایشهای آیینی سنتی تکیه دولت .

.:: کلیک کنید ::.
حسن برکتی
نویسنده : سیاوش فلاح
تاریخ : 89/3/2:: 12:2 عصر
حسن برکتی

حسن برکتی

نام پدر:جعفر

ش.ش:3782

ت.ت:1347

متولد:تهران

نامبرده تعزیه رادرسن 18-19 سالگی حدودسال 1367 آغازکرد.در ابتدانامبرده زیرنظراستادرضاحیدری –اخوان میرزعلی ورضالنکرانی وعلاء الدین قاسمی بوده است.بعدازچندسال ابتدائی که ازفعالیت نامبرده سپری شدبه حسینیه خوانساردعوت گردیدونامبرده تعزیه خودرامدیون همان حسینیه خوانسارمی داند.درحال حاضرحدود22 سال ازتعزیه خوانی نامبرده سپری گشته است.نامبرده دراکثرشهرهاوروستاهای ایران ایفای نقش داشته وهمچنین درخارج ازکشورودرفرانسه –( پاریس) –ایتالیا(پارما –رم-سیسیل) و...مشغول به فعالیت بوده است. برای نامبرده آرزوی موفقیت روزافزون راازخداوندمتعال خواستاریم برگرفته از وبلاگ استودیو عسگری



کلمات کلیدی :

نسخه شمر عاشورا
نویسنده : سیاوش فلاح
تاریخ : 89/3/2:: 11:54 صبح
 

ای آنکه ماه از رخ ماهت منور است

ای شاه تشنه کام ترا روز آخر است

رنگت پریده از عطش ای خاک بر سرم

با آنکه نام باب تو ساقی کوثر است

زینب شکایت از غم هجران کند ولی

یک ساعت دگر زجفا بی برادر است

از کوفیان وفا مطلب پا بنه به جنگ

دیگر ترا نه عباس قاسم و اکبر است

عباس شد قلم زدم تیغ دستهاش

در موج بحر خون علی اکبر شناوراست

از خون به دست قاسم داماد ببین حنا

تیرجفا بر حنجر بی شیر اصغر است

غمگین مباش از تقاضای روزگار

خواری به دهر قسمت آل پیمبر است

میر عزا سرشک ببار از غم حسین

این گریه در جهان از در و لعل بهتر است

سین یاسین تای والتین هردو با هم یاحسین

ای عزیز فاطمه هل من مبارز یاحسین

------------------------------------------

ای لشگر بی نام وننگ

بندید راه عرصه تنگ

با خسرو دین بیدرنگ

باید نمود امروز جنگ

ای داد هی بیدادهی

-----------------------------

در آرزوی ملک ری

مطرب بزن شیپور و نی

عمر حسین گردیده طی

ای داد هی بیداد هی

------------------

زینب ای همشیره سلطان اولاد لوی

گیر می باشد حسینت بهتر از شاهان کی

رو نما بیدارش از خواب برگو تا به کی

شمرش زند داد هی بیداد هی

------------------

اهل بیت شه لب تشنه به چشمان پرآب

گرکه بیدار نسازید حسین را از خواب

پا گذارم زجفا در حرم پیغمبر

سر ببرم زحسین ابن علی از خنجر

------------------------

تو که ساقی کوثری حسین

توکه نوگل حیدری حسین

تو که سبط پیمبری حسین

به میان این همه ناکسان

زچه زار و مضطری حسین

------------------

نه مراست قدرت کارزار تو

نه مراست جرات در فرار تو

همه خون تپان شده یار تو

دیگر این جهان به چه کار تو

خورد ای شه عرب و عجم حسین

-------------------------

مفشان ز دیده عقد گوهر

نکند کلام تو به ما اثر

دگر ای پدر بنگر پسر

به میان خون همه غوطه ور

همه گلرخان همه مهوشان تو حسین

-------------------------

ای درمانده وادی حرمان حسین

ای گوهر بحر ایمان حسین

ببین لشگر همه بر قصد جانت

کجا جان می بری با این شجاعت

---------------------

بدان دیشب جمله با هم

نمودیم مشورت ای فخر عالم

تمامی همدل و هم رأی هستیم

کمر بر قتل تو از کینه بستیم

نداریم چاره ای با هم ستیزیم

مگر خونت در این صحرا بریزیم

-----------------------

بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد

اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد

هوا زباد مخالف چه قیرگون گردید

عزیز فاطمه از اسب سر نگون گردید

ای لشگر نمائید سنگ بارانش

به ماتم او بنشانید جمله یارانش

--------------------------

ایا امیر جهانت به کام من باشد

مرا فرست که این کار کار من باشد

ایا امیر به من ده تو خنجر خونخوار

منم که آینه شرم من گرفته غبار

منم که زلزله در عرش اعظم اندازم

منم که رأس حسین زینت سنان سازم

زینب دلش خوش است که دارد برادری

من بی برادرش کنم از نیش خنجری

منم که نیست مرا بهره از مسلمانی

زنم به پای چکمه به صندوق علم ربانی

-----------------------------

منم شمر سنگین دل بد گهر

--------------------

بلی جد پیمبر و بابت علی است

-----------------------

بلی فاطمه دخت پیغمبر است

---------------------

ببین سینه من چه دارد نشان

---------------------

چه گفته است مگر جدت رسول

----------------------

مرا نیز بر دل همین مایل است

----------------------

کسی آب از سگ نکرده طلب

سگ مرا خوانی ایا شاه امم

سینه ات با پای چکمه بشکنم

---------------------

(بعد از امام و عبدالله حمله کند)

--------------------

هی هی که دهقان گل پروریده

نی نی که یزدان نور آفریده

زلف سیاهش مشک خطائی

با صحن امکان پروا کشیده

اندر تفکر اندر تحیر

کاین ماهرو را کی پرویده

----------------------

ای ماه انور گو از چه برجی

ای درّ مکنون گو از چه درجی

بر گو که اصلت از چه مقام است

منسوبیت چه با این امام است

کاین گونه دلجو گشتی بر این شاه

از سینه هردم بهرش کشی آه

زین خسته ای طفل میکن کناره

از آه و زاری برگو چه چاره

باید سرش را برم زپیکر

از راه کینه برّم زخنجر

---------------------

طفلک شیرین کلام دربدر

چند ریزی اشک خونین از بصر

آنکه سازد شمع رفعت را خموش

کی دهد بر ناله پروانه گوش

چاره ام جز کشتن این شاه نیست

اهرمن را با سلیمان راه نیست

-----------------------

منکه اندر قتل شه آماده ام

نیست باک از کشتن شهزاده ام

اول ای گلگون قبا زیبا پسر

خویش را عریان نما از پا به سر

تا نگردد جامه ات از خون نگار

تا برم بهر غنیمت یادگار

----------------------

رختهای خویش را دادی به من

از چه رو کردی دریغ از پیرهن

ای حزین بینوا ای طفل زار

از چه بر قولم نداری اعتبار

---------------------

طفلک شکر لب شیرین کلام

چاره جز کشتن ندارم والسلام

----------------------

به چشم ای طفلک شیرین سخن

کشتنت سهل باشد در نزد من

کشته گان کربـــــــلا در آفتاب

خورده اند از جدول این دشنه آب

تشنه ای بنشین که سیرابت کنم

خسته ای بنشین که در خوابت کنم

------------------------

بندم ره بیننده اعلام هدی را

هرچند نپوشیده کسی نور خدا را

این قبله نما رو بر آن قبله نموده

بر قبله کشم پرده کُشم قبله نما را

------------------------

شاها مکن اندیشه تو بر قلب کبابش

اکنون زدم رعشه خنجر دهم آبش

ای شاه جگر تشنه شنیدم سخنت را

سیراب نمودم گل باغ حسنت را

گر دیده ببستی تو زخنجر زدن من

اکنون بنگر حنجر نازک بدنت را

-----------------------

مر خصی در این لحظه تا نماز کنی

رخ نیاز به درگاه بی نیاز کنی

----------------------

حسین جان می دهد الله اکبر

به زیر خنجر است الله اکبر

---------------------

یا حسین با این همه در ماندگی

انتظاری می کشی از بهر کی

-----------------------

بگو تا مادر زارت بیاید

دم مردن عزاداری بیاید

-------------------------

یا حسین ازچه نبرد خنجر من حنجرت

سرّ این مطلب بیان فرما به قربان سرت

------------------------------

بگو شهاده که سر از تنت جدا سازم

میان سر و تنت طرح دوری اندازم

-----------------------------



کلمات کلیدی :

تعزیه خوان محمد رضائی
نویسنده : سیاوش فلاح
تاریخ : 89/2/22:: 4:0 عصر
محمد رضایی فرزند حاج رحمت الله رضایی، متولد تهران، از بزرگان تعزیه است که هم‌دوره و همکار هاشم فیاض بوده است.

وی از پنج سالگی شبیه‌خوان تعزیه شده و امروز بیش از پنجاه سال است که در این راه گام برمی‌دارد. خودش می‌گوید: «علاقه زیادی به این کار داشتم حتی تحصیلم را به خاطر کار تعزیه رها کردم.»

رضایی الفبای تعزیه را از گرمسار آغاز می‌کند. در ایام ماه محرم هاشم فیاض، اشقیا خوان است و حاج رحمت‌الله رضایی، اولیا خوان و محمد‌ رضایی از بچه‌‌خوانی کار خود را آغاز می‌کند. او می‌گوید: «یک تعزیه‌خوان حرفه‌ای باید کارش را از بچه‌خوانی شروع کند، بعد نوجوان‌خوانی کند تا بتواند پس از علی‌اکبرخوانی و شهادت‌خوانی به امام‌خوانی بپردازد. یک عده هم پس از گرفتگی حنجره که در اصطلاح به آن دوران تکلیفی می‌گویند، مجبور می‌شوند به اشقیا‌خوانی بپردازند.»

این استاد پیشکسوت تعزیه‌خوانی که تعزیه را از چهار نسل اجداد خود به ارث برده، معتقد است:« استان اصفهان بیشترین و بزرگترین و مشهورترین گروه‌های تعزیه و اجرای مجالس تعزیه در کشور را با دارا بودن بیش از یک‌هزار گروه تعزیه خوانی داراست.»

وی در سال سابقه اجرای ??? مجلس تعزیه در ایام و مناسبتهای مختلف نظیر ماه محرم ،صفر،رمضان و فاطمیه را در تمام استانها بویژه اصفهان دارد.

وی یک بار همراه با گروهی ?? نفره از تعزیه‌خوانان ایرانی، به دعوت تئاتر رم برای اجرا به ایتالیا رفته است. ?? اجرا در رم، دو اجرا در سیسیل و دو اجرا در تانامورا حاصل کار این گروه است.

رضایی درباره تفاوت عمده اجرای تعزیه با تئاتر و یک شبیه‌خوان با هنرپیشه یا بازیگر می‌گوید:«باید این تفاوت با اجراهای صحیح و مطلوب شبیه‌خوانان برای همه بویژه نسل جوان قابل شناسایی و تشخیص باشد.»

کلمات کلیدی :

مظفر قربان نژاد
نویسنده : سیاوش فلاح
تاریخ : 89/2/22:: 3:59 عصر
خیمه: مظفر قربان‌نژاد، تعزیه‌خوان، یکم مرداد ????، در روستای کهنه گوراب از توابع شَفْت فومن در استان گیلان، به دنیا آمد و در شش سالگی به همراه خانواده ساکن رشت شدند.

پدر او، محمدحسین قربان‌نژاد، از مداحان رشت بود.

اولین حضور وی در تعزیه، در هشت سالگی و در نقش دختر یزید بود که به همراه سایر تعزیه‌خوانان آن خطّه همچون رمضان‌علی بهاری و عنایت‌الله صمصام در هیئت امام جواد به سرپرستی شاپور ناصری فعالیت خود را آغاز کرد.

وی در خاطرات خود می‌گوید:«برخی آهنگ‌ها را نزد میراحمد خمامی یاد گرفتم. در بیست سالگی به تهران آمدم و درشهرداری استخدام شدم. به مدت سه سال در اوایل انقلاب، تعزیه نخواندم و از آن فاصله گرفتم و سپس با گروه تعزیه‌خوانی آشنا شدم که در خانه‌ای متعلق به آقای شهباز در میدان شاپور اجرا داشتند. و دو گروه تهران و قزوین در آن فعالیت داشتند و من به صورت افتخاری در آنجا می‌خواندم.»

قربان‌نژاد از حاجی خان منصوری، ابوالحسن توکلی،‌ منوچهر رفیعی، رضا جعفری و ابوالقاسم ثقفی به عنوان اعضای گروه قزوین و رضا لنکرانی، هاشم فیاض و اسماعیل محمدی به عنوان تعزیه‌‌خوانان گروه تهران نام برد.

وی از شاپور ناصری، شاپور لطف‌خدا، آقای نقشی، میراحمد خمامی، رمضان‌علی بهاری و عنایت‌الله صمصام به عنوان اساتید خود نام می‌برد.

نخستین فعالیت اجرایی قربان‌نژاد در زمینه تعزیه، اجرای نسخه مسلم در آمفی‌تئاتر میدان آزادی بود که با حمایت انجمن تئاتر اسلامی در آن زمان به مدت ?? روز به طور مستمر اجرا شد و پس از آن نیز به مدت یک سال، عصر هر جمعه ادامه داشت.

دوره بعدی فعالیت وی، اجرای تعزیه در سالن محراب بود که حدود چهار سال در آنجا در ایام محرم و صفر اجرا داشتند.

مظفر قربان‌نژاد در اکثر نقش‌های خود موافق‌خوان بوده است و اعم از زنانه، مردانه، شهادت‌خوان، امام‌خوان، قاصدخوان و خطیب‌خوان را نیز اجرا کرده است. هرچند که وی معتقد است:«برای تعزیه‌خوان نباید فرق کند که چه نقشی بخواند. من به یک نقش وابسته نیستم. البته تاکنون به غیر از اشقیا تمامی نقش‌ها را خوانده‌ام اما اگر ضرورتی پیش بیاید، مخالف‌خوانی هم می‌کنم.»

قربان‌نژاد در دوران تعزیه‌خوانی خود با تعزیه‌خوانانی چون هاشم فیاض و رضا لنکرانی کار کرده است و هم‌اکنون به آموزش تعزیه در هیئت انصارالمهدی در خیابان قیام مشغول است.


کلمات کلیدی :

تاریخچه تعزیه
نویسنده : سیاوش فلاح
تاریخ : 88/10/17:: 12:50 عصر

تعزیه، در لغت به معنى سوگوارى [تعزیت‏]، برپاى داشتن یادبود عزیزان
از دست رفته، تسلیت، امر کردن به صبر، و پرسیدن از خویشان مرده است؛ ولى در اصطلاح،
به گونه‏اى از نمایش مذهبى منظوم گفته مى‏شود که در آن عده‏اى اهل ذوق و کار آشنا
در مناسبتهاى مذهبى و به صورت غالب، در جریان سوگواریهاى ماه محرم براى باشکوه‏تر
نشان دادن آن مراسم و یا به نیت آمرزیده شدن مردگان، آرزوى بهره‏مندى از شفاعت
اولیاى خدا به روز رستخیز، تشفى خاطر، بازیافت تندرستى، و یا براى نشان دادن ارادت
و اخلاص فزون از اندازه به اولیا ـ به ویژه اهل بیت پیامبر علیهم السلام، با رعایت
آداب و رسوم و تمهیدهایى خاص و نیز بهره‏گیرى از ابزارها و نواها و گاه نقوش زنده
برخى از موضوعات مذهبى و تاریخى مربوط به اهل بیت ـ به ویژه واقعه کربلا [امام حسین؛
واقعه کربلا] را پیش چشم بینندگان بازآفرینند. بر خلاف معنى لغوى تعزیه، غم‏انگیز
بودن شرط حتمى آن نیست و ممکن است گاه شادى‏بخش نیز باشد
.

ایرانیان شیعه در ساختن تعزیه و به نمایش در آوردن واقعه کربلا حدیث مصایب سیدالشهدا به سنت نمایش های آیینی ایرانیان قدیم وشیوه اجرای مناسک و آیین های آنان و پاره ای از عناصر  اسطورهای و حماسی سازنده نمایش آیینی
نظرداشتداند. یکی از نویسندگان مصری معتقد است ایرانیا ن با پیش زمینه هنر تئاتر
در جامعه شان داشتند

توانستند از شهادت امام حسین و اصحابشان درامهای
مذهبی بیافریند در صورتی که عربها هیچ گاه نتوانستند از این وقایع بهره گیرند(ابوانقه
ص 691)

نمایش«مصائب میترا» و «سوگ سیاووش» در ایران به
احتمال قوی اصلی ترین نمونه از آیینهای
زمینه ساز نمایش «مصایب امام حسین» و وقایع کربلا بوده دو آیین در شکل گیری تعزیه
خوانی تاثیر داشته اند.

ایرانیان مهر پرست به هنگام برگزاری مناسک آیینی
خود،واقعه «مصایب میترا» را نیز به نمایش در می آوردند. در این نمایش چند تن از
نقش آفرین صورتکهای به چهره خود می زدند و روی سکوی که پیروان آیین مهری برای
نیایش مذهبی می ساختند می رفتند و همراه نیایش واقعه مصایب مهر را نشان می
دادند(رضوانی ،ص167)

در سال مرگ سیاووش ،مردم بخارا همراه آیین سوگواریی سیاوش او را به نمایش در می آوردند
و در این نمایش شبیه سیاووش می ساختند و عماری یا محملی می گذاشتند، این
عماری یا محملی را که چهار سویش باز بود
روی دوش می گرفتند و مویه کنان و سینه زنان در گذرگاها می گرداندند.



کلمات کلیدی :

تکیه
نویسنده : سیاوش فلاح
تاریخ : 88/10/17:: 12:28 عصر

تکیه :

در فرهنگ لغت نامه ها برای تکیه ،به جز معنی
لغوی آن (پشت دادن و تکیه کردن به چیزی یا قرار گرفتن برآن) سه معنای دیگر ذکر شده
است:

1-گورستان و بقاع مشایخ صوفیان و عارفان و
قدیسان

2- محل نگهداری فقیران و تهیدستان (کاروانسرا و
منزلگاه فقیران صوفیه)

3- جایی وسیع که در آن مراسم عزاداری و شبیه
خوانی بر پا می کنند.

بی گمان تکیه به معنای سوم نسبتا تازه ای است بر
گرفته از معاغنی اول و دوم آن است ،زیرا تکایای تعزیع خوانی را به سبب همانندی و
ارتباط تاریخی که با خانقاه و کاروانسرا و
منزلگاه صوفیان و قدیسان داشته اند تکیه نامیده اند(فرهنگ فارسی،معین)

به تدریج که تعزیه شکل نمایشی نسبتاً مشخص و جا
افتاده و سامان یافته ای پیدا کرد ،برای بر پایی این گونه مراسم به مکان های خاص و ثابت و معین و مناسبی نیاز بود. از این رو
مجالس تعزیه را یادر همان بقاع و کاروانسرا که با اندک تغییر و تصرفی در فضا و
ساختمان آن داده بودندبرپا می کردند،یا در
بناهای تازه ای که بر اساس و طرح معماری خانقاه و کاروانسرا و میدان ویا ترکیبی از
همه آنه می ساختند اجرا می کردند، به هر حال همه این محلها را به سبب نام قدیمشان
((تکیه)) نامیدند.



کلمات کلیدی : تکیه

خلیل پیرایی
نویسنده : سیاوش فلاح
تاریخ : 88/9/25:: 1:13 عصر


کلمات کلیدی :

<   <<   6   7   8   9      >

اگر خواهان برگزاری تعزیه و نمایشهای آیینی سنتی هستید با ما تماس بگیرید گــــــروه نمایشهای آیینی سنتی تکیه دولت 09365835181 - 09125870155 .